شعر از برجستهترین نمودهای پیونددهنده بین ناخودآگاه و
ادبیات قلمداد گشته و میتواند بازتاب مناسبی از تعریف هویت ناخودآگاه ملی باشد. شعر نو در مقایسه با شعر کهن فارسی با ارجعیت دانستن محتوا نسبت به قاعده، جهت انتقال اطلاعات به مخاطبین، با موانع کمتری مواجه است. در شعر نو انعکاسهایی از امضای مشروطیت و به دنبال آن تغییرات در شئون اجتماعی جامعه و همچنین تحولاتی نظیر پویایی، تازگی محتوا مثلا در قالب مبارزه با استبداد و طرح مقولههایی همچون آزادی، وطن و قانون کارگران و… بچشم میخورد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سر خوردگی شدید، احساس شکست، دلتنگی، پراکندگی و بنوعی ایدئولوژی گریزی در شعر نو نمود پیدا کرد.
در تحلیل تماتیک اشعار پنج شاعر مطرح شعر نو در سالهای قبل از انقلاب، نتایج جالبی بدست آمد. به طور کلی، در اشعار نیما، شاملو و اخوان، نیاز به ارائه و بیان و همچنین پیوندجویی برجسته مینمایند و در میان فشارهای محیطی بررسی شده، فشار فقدان، محنت و محیط نامانوس از سایر فشارها پررنگتر به چشم میخورند. در اشعار سهراب نیاز به ارائه و بیان و همچنین شناخت حسی، و در اشعار فروغ نیاز به پیوندجویی، مهرطلبی و لذت جنسی تحت فشار محیط نامانوس از شدت بیشتری برخوردار بودند.
شاعران این دوره در فضایی سراسر سانسور شده و نامانوس میزیستند. از این جهت، نیاز به ارائه و بیان در آنها ایجاد گشت. آنان هدف خود را آگاهی بخشی به مردم دانستند تا بتوانند با همراه کردن مردم با خود و روشن نمودن ذهن آنان اهرم فشاری بر حکومت دیکتاتوری فراهم آورند. راز تداوم گام برداشتن در این مسیر خطیر و در عین حال طاقتفرسا، شناخت حسی نسبت به خود، لذت بردن از زندگی و خوشحالی بخصوص در تعامل با دیگران است
(اقتباسی از پایان نامه کارشناسی ارشد فاطمه خدابنده)
استاد راهنما: دکتر علیرضا عابدین
تحلیگر