بار دیگر، در آستانه نامگذاری سال جدید هستیم. در سالهای اخیر، هر سال مضمونی مربوط به اقتصاد کشور داشته است. ولیکن گشایشی در این مسیر بوقوع نپذیرفته و هر سال وضعیت رو به وخامت بیشتر رفته؛ چه بسا در دولت رییسی یکی از فقیرترین دوران بعد از انقلاب را تجربه میکنیم.
پرداختن مستقیم به شاکله بیمار اقتصادی کشور با چند تا شعار، دستور، حکم، بخشنامه و بازخوانی آییننامههاي اداری تصویر کریه و پر وصله پینه ای را به نمایش گذاشته است. اینگونه استراتژیها صرفا متمرکز روی علایم بوده و به ریشه مشکلات اقتصادی نمیپردازند. اساسیترین گام بسمت حل وضعیت معشیتی مردم پرداختن به فرهنگ بیمار مدیریت در ایران است. تا زمانیکه توده مردم محرومند از مطالبه گری از منتخبین حاکمیت یعنی مستخدمین خود که با پول مالیات و نفت خود همین مردم به منصب و جایی در هرم اداری گمارده شدند، هیچ روزنهای از امید در مدیریت و در نهایت در وضعیت اقتصادی کشور رویت نخواهد گشت. مطالبه گری نه تنها حق، بلکه رسالت عمومی مردم در یک جامعه پویاست. سازنده تر از انقلابهای فرهنگی ممیزی که جامعه را در طول سالها بسمت ناامنی بیشتر فرو برده، ما به یک انقلاب فرهنگ مدیریتی نیازمندیم که رابطه بین ارباب رجوع (خود همین واژه هم نامیمون است) را تصحیح و اداره ارتباطات بین فردی را مبتنی بر شاخصههای علم نوین مدیریت بنا سازد.
دکتر علیرضا عابدین