مصاحبه صدا و سیما با دکتر عابدین در رابطه با خیانت در رابطه زناشویی (قسمت آخر)
انواع بیوفایی: چندی از معانی….
بیوفایی جنسی: رابطهی جنسی با یک نفر سوم، خارج از رابطهی زناشویی و معمولا بدون آگاهی یا رضایت همسر.
بیوفایی احساسی: برقراری ارتباط عاطفی با فردی از جنس مخالف در خارج از چارچوب خانواده. صرف علاقه، صمیمیت، محبت، زمان ویژه با فردی خارج از محدودهی زناشویی بگونهای که توافق زوجین رعایت نشود.
یک سناریو احتمالی که مربوط میشود به اتفاقات دوران کودکی (3 تا 6 سالگی):
زمانیکه پسر، (ادیپ) که بخاطر غیبت پدر، مادر را به صورت افراطی و بدون مبارزه بدست آورده، در زندگی زناشویی بیشتر به فکر و در انتظار دریافت است تا دهندگی.
دختر، (الکترا) که بخاطر غیبت پدر، در ازدواج دنبال یک “پدرنما” خواهد بود، یعنی از همسر خود توقعات پدری کردن برای خویش را خواهد داشت.
در این دو حالت روان پسر و دختر توسط مادر تصاحب شده است و پسر نقش والد و دختر نقش کودک را در روابط متقابل (اریک برن) خواهند داشت… چندین سناریوی دیگر در فازهای اول زندگی میتوان درنظر گرفت که در نتیجه آن مشکلات مربوط به خیانت بعدها بوقوع بپیوندد…
مشکل بیوفایی چند بعدی و چند لایه است: اجتماعی، فرهنگی، روانی…
در سطح جامعه: در ابتدا به تصویر بزرگتر بنگریم: در ایران امروز با جمعیت 76 میلیونی، جامعهای تحصیلکرده، با 65 درصد ورودی زنان به دانشگاهها، ماهیتی با ساز و کار متفاوت میطلبد. این جامعه خواهان گفتمان و مناظره است! این جامعه اهل تفکر تحلیلی و انتقادی است! نمیشود به امر و نهی کردنهای سادهلوحانه در سطح دانشافزایی به تنهایی قناعت کرد. کاهش چشمگیر ازدواج و افزایش سرسامآور میزان طلاق که در بسیاری از اوقات به خاطر نارضایتی و بیوفایی است، در کشور محافظهکار مذهبی چون ایران تاییدی است بر این مدعی. در بسیاری از اوقات ما آدمها، بخصوص بزرگترها ترجیح میدهیم مشکلات را پشت درب یا زیر قالی جارو کنیم یا آنقدر سعی کنیم مشکل را کوچک جلوه دهیم که انگار این فقط یک مسئله محدود رفتاری منحصر به تعداد بسیار معدودی از مردم است که میشود با آن در اتاقهای کوچک مطبهای مشاوره و روانشناختی روبرو شد…
در سطح خانواده: جامعهی ایرانی نه تفردگرای غربی و نه جمعگرای شرقی بلکه خانواده محور است (بیخود نیست که در جنگ نرم، صهیونیستها صلابت خانوادهی ایرانی را مورد تهاجم قرار دادهاند) در هر صورت با توجه سببشناسی و آسیبشناسی، درد در خانواده است، درمان هم همانجاست. در فرهنگ همین خانوادهی ایرانی است که با سیاست یک بام و دو هوا حداکثر پیامد خیانت مرد یک پشت دستی است ولیکن زنها تهدید به سنگسار میشوند. بسیاری از خانوادههای جامعهی ایرانی، به داشتن دوستدخترهای متعدد پسرها میبالند؛ در جامعه امروزی ایران، تعدد زوجات بیشتر دلایل جنسی و تنوعطلبی دارد تا فواید اجتماعی و سیاسی… ولیکن مثلا با یک خانم با یک شوهر معتاد که دست بزن هم از قضا دارد به عنوان یک کالای دست دوم برخورد میشود؛ طرحوارهها و باورهای ما نیاز به بازنگری دارند.
تدریس مهارتهای زندگی و ارتباطی هم ممکن است به افزایش سازگاری و شاید پایداری ازدواج کمک کند، ولیکن این عدم رضامندی در ازدواج است که با بیوفایی رابطه دارد. میزان رضامندی در رابطه به میزان سلامت روان زوجین مربوط میشود و حل مشکلات با ریشهای چنین عمیق با امر و نهیهای سادهلوحانه میسر نمیشود.
یکی از مناسبتهایی که افراد در دوران اولیه زندگی آسیب میبینند، زمانیست که والدین در دعواهای بین خود تکالیف و نقشهای بیمارگونهای را بر فرزندان خود تحمیل میکنند و بچه که بهتر از این نمیداند، برای جان به در بردن در نظام خانواده تن به بازی به این نقشها میدهد. متاسفانه با تکرار بازی و خو گرفتن به این نقشهای کاذب، در بزرگسالی این افراد این نقشها را با خود به زندگی زناشویی میبرند. به عنوان مثال: پسری که نقش والدگری در خانهی مادر/پدری خود عمری بازی کرده است.
یعنی در واقع بنوعی نامشروع به والدگری یکی از والدین خود گمارده و مشغول بوده، به تور دختری میخورد که تا بزرگسالی در خانه مادر/پدری خود، کودکانه نگه داشته شده است، مثل یک پیچ و مهره به هم میخورند! مشکل اینجاست که مردم عوض میشوند؛ دخترک رشد میکند و یا پسر از یک عمر بزرگتر از سن خود نقش بازی کردن خسته شده و نتیجتا در رابطه حقوق جدیدی میطلبند و این باعث اضطراب و تشویش و نهایتا عکسالعملهای ترس محور و نسازگارانه در زوجین میشود…
آیا میتوان بخشید؟
بخشیدن : به فردی پس از ارتکاب خطا می شود اعتماد کرد که درک شفافی از خطایی که از او سرزده داشته باشد و پوزشی که می طلبد در اختتام فرایند درک کردن رفتار خود و فضای رابطه زناشویی که در آن خیانت بوقوع پیوسته، ارائه شود نه سرسری! نه برای رفع مسئولیت! البته پوزش به معنای قبول و پذیرش مسئولیت و پرداخت جریمه و ارائه راهکارهای بازدارنده در آینده است.
بخشیدن فقط برای فرد خاطی نیست!!! درواقع بیشتر برای خود قربانی است! در فرایند بخشش فرد بخشنده نیز تغییر می یابد.
ما برای خود می بخشیم…. برای رهایی از درد ناشی از روبرو شدن با وهلههای فرایند سوگ/ از دست رفتن اعتماد و سرمایه گذاری عاطفی. زمانی که این امر میسر شد ما رها می شویم.
در زمان خشم، صبر و در زمان غم، دلجویی و در زمان چانه زنی، توضیح دادن شرایط برای فرد قربانی این عمل لازم است. اطمینان هایی باید داده شود که دیگر این اتفاق تکرار نمی شود. جریمه پیامدها باید پرداخت شود. عذرخواهی به شدت و تکرار کافی باید انجام شود. تاریخ، حاوی و شاهد بسیاری از کشمکش های قومی و ملی است که سالها از وقوع آن می گذرد اما به علت عدم پوزش طلبی تبدیل به زخمی التیام نیافته شده است.
نه وضعیت برد/ باخت و نه سازش هیچکدام راهگشا نیستند. تنها وضعیت مطلوب حالت برد/ برد است. این حالت زمانی اتفاق میافتد که طرفین بتوانند پای خود را توی کفش دیگری بگذارند. دنیا را از پشت کاسه چشمان دیگری ببینند. در سطح فرهنگی زنان و کودکان قشر های آسیب پذیر تمام جوامع در طول تاریخ بوده اند. حق و حقوق آنها توسط قشری که از نظر فیزیکی و جسمی قوی تر بوده همواره مورد تهدید بوده است. دنیای امروز به سمت الکترونیکی شدن رفته است و دیگر به قدرت جسمی مردان کمتر نیاز هست.
مسائل فرهنگی در جامعه امروز ایران حتی از خلأ های قانونی نیز مهمتر هستند. ما در یک فرهنگ حاوی یک بام و دو هوا زندگی میکنیم. در فرهنگ قدرت طلب مردان، نسبت به خیانتکار مرد بسیار عکس العمل ضعیفتری دیده میشود تا یک زن مجرم. در نوجوانان و حتی در چشم بزرگسالان هرچه تعداد باصطلاح دوست دخترهای یک پسر بیشتر باشد پاداش بیشتری میگیرد؛ در حالیکه این در مورد دختر ها صدق نمی کند. ما شاهد این تفاوتها در این فرهنگ هستیم. با افزایش آگاهی، تحصیلات بالاتر، خود جرأت مندی و مطالبات و حق طلبی بیشتر زنان، جامعه ما شاهد تغییرات اساسی در فرهنگ جامعه خواهد بود. انقلاب فرهنگی اساسی در این جامعه بدست توانای زنان رقم خواهد خورد. آنها که گهواره های نسل جدید را تکان میدهند، در واقع ستون های فرهنگی جامعه روی شانه های آنهاست.
در این وضعیتها (در صورت خیانت) نرمش / انعطاف میتوان نشان داد. ممکن است تعجبآور باشد، ولی بسیاری از ازدواجهای آسیبدیده توسط خیانت بقا پیدا میکنند. می شود انعطاف را به عنوان یک راهبرد مقابله ای تلقی کرد ولی به موقع و بجا باید استفاده شود.
پوسته ساقه گندم: 1 در مقابل فشار خم بشود ولی نشکند. 2 باید بایستد و پایداری کند. بی اغماض عمل کردن گاهی باعث شکستن می شود.خط قرمز ها کجا هستند؟؟
به آب باریکه بسنده کردن و دلخوش به آن بودن ترس محور است. بزرگان ما از آب گل آلود آب ننوشیدند.
در هر حال تا می شود نباید در بحران تصمیم گرفت.
اول مدیریت بحران و بعد با بدست آوردن اطلاعات لازم تصمیم گیری مناسب صورت می گیرد.
هیجانی و عکس العملی نباید تصمیم گرفت. احساسات تعدیل نشده مشکل ساز می شوند.
همانطور که قبل از ازدواج اول عقل و منطق و بعد احساس باید درگیر شود. و همینطور در طلاق…
دعایی هست که می گوید: خدایا به من شجاعت آنچه می توانم تغییر دهم عطا کن. خدایا به من آرامش آنچه
نمیتوانم تغییر دهم عطا کن. و خدایا خرد تفکیک این دو را از هم به من عطا کن…
بخشیدن خطاهای مکرر همسر لزوما نشانه سلامت روان و رابطه را نمی رساند. احتمالا عزت نفس پایین را میرساند. به قولی: اگر یکبار خطا کردی شرم بر شانس. اگر دوبار خطا کردی شرم بر تو. اگر سه بار خطا کردی شرم بر من.
بخشش فراموش کردن نیست!! تخطی یا جفا معمولا یک دفعه اتفاق نمی افتد. قبلا علائمی وجود داشته که فرد قربانی از دیدن آنها بازمانده. خوش بینی تخیلی! و این کوری بی دلیل نیست. خود شکست دهی؟؟ در حباب زیستن! رویا پردازی و در فانتزی زیستن! به آب باریکه آویزان شدن.
مشکلات رابطه زناشویی
1 عدم داشتن مهارتهای کافی
2 مشکلات حل نشده شخصی (دوران کودکی)
3 عدم گذراندن فاز های رابطه و بعد عکس العملی و ترس محور رفتار کردن
دلایل اشتباهات
1 ازدواج راه حلی برای فرار از منزل. پیدا کردن آزادی. فرار از تنهایی
2 کمبود های دوران کودکی/ انتظارات و عقدههای مادر
3 روانشناسی رشد
مداخله / درمان
علاوه بر صفات شخصیتی و شرایط محیطی دلایل خاص رابطه زناشویی برای خیانت زوجین وجود دارد.
عکس العمل بیمارگونه به یک وضعیت طبیعی ولیکن غیر معمول.
1 رابطه فازهای متوالی را طی می کند. انطباق دادن خود با شرایط هر فاز لازم است.
2 نقش ها در رابطه عوض میشدند. عدم درک و انطباق با نقشها. تغییر نقش از خانواده پدری به همسری. تغییر نقش به علت بدست آوردن یا از دست دادن امتیازات در خانواده همسری.
در روبرو شدن با مشکل:
1 در سطح مداخله از افراد بزرگ و کسانی که تأثیر گذار هستند و روی فرد خاصی نفوذ دارند استفاده شود تا انگیزش اولیه ایجاد شود. فشار محیطی در ایران باید کاهش یابد.
2 کنترل رفتاری
3 ارتباط عاطفی برقرار شود
4 یک درمانگر موضوع را بشکافد
خیانت که شکستن کدهای اخلاقی و زیر پا گذاشتن یادوارههای عشق است و همچنین شکستن اصول، عهد و قانون ازدواج است می تواند یک عکس العمل باشد.
در فرایند بخشش فرد قربانی در ابتدا در شوک ضربهای نامترقبه است و سعی بر انکار واقعه می کند. سپس از وارد شدن این عمل نامترقبه عصبانی می شود. خشم یک احساس طبیعی نسبت به این اتفاق است. تجربه خشم برای این فرد کاملا سالم است. ابراز این خشم در فرهنگ های مختلف متفاوت است.
عدهای عقیده دارند که اصلا نباید خشم نشان داده شود. شاید بخاطر احساس گناه ناشی از ابراز خشم و یا ترس از عواقب آن مثل انتقام وتلافی… البته همین عدم ابراز خشم منجر به پیدایش بیماریهای روانی دیگر میشود.
گاهی فرد قربانی بعد از مورد خیانت قرار گرفتن این خشم را به درون خود سوق می دهد که باعث غمگین شدن فرد میشود. در واقع خشم و غم دو سوی یک سکه هستند با جهت یابیهای متفاوت. اگر به سوی بیرون باشد خشم و اگر درونی باشد غم نشان داده می شود.
تنها پس از گذراندن این دوران است که فرد شروع به بازسازی تصاویر فرد مقابل میکند. آن هم در یک دوره چانهزنی که بالأخره منجر میشود به گذشت از تصاویر قبلی و تبدیل کردن و پذیرش تصاویر جدید.
چانه زنی؟ چی باقی مانده؟ چی ارزش نگه داشتن دارد؟ چی منطقی است؟
این فرایند مثل برنامه ورزشی تلویزیونی است که با حرکت کند به تماشای آن نشستهایم. برخی افراد به علت داشتن شخصیت پخته سریعتر پروسه می شوند و بعضی هم به علت نداشتن ابزار داخلی شخصیت کندتر پروسه میشوند.
گذشت از حرکت ناشایست چند کودک که خاکستر بر روی سر یک شخصیت بزرگ مکه میریزند و یا گذشت از تف کردن بر روی صورت یک بزرگ دیگر زمانی که بر روی سینه دشمن نشسته است، نشان از پروسه کردن یک نظام خارق العاده است.
لیکن بعضی از افراد بدون پیمودن این راه فقط میگویند ما بخشیدیم اما واقعیت چیز دیگری است…
در طی گذر از فرایند سوگواری / بخشایش، بازنمایی فرد بخشوده در چشم بخشنده خودش یک دگردیسی میشود. از نظر فیزیکی عکس کوچک میشود. تصویر فردی که بسیار بزرگ مینمود به علت ترس از هیبت و احترام / عشق کوچک میشود. شاید واقعی شود….
فاطمه احمدي
| #
خيلي عالي بود ممنون از اقاي دكتر خصوصا در مورد نگاه جامعه ايرانى به زن خاطى و مرد خاطى كه متاسفانه هميشه همين طور بوده و هست
Reply